آینده روشن برای تازه شدن هیچ وقت دیر نیست
| ||
|
شكار فرصتها: چه در خوابگاه داخل دانشگاه مستقر هستيد يا براي خود خانه اي اجاره كرده ايد، فهرست كلاسها را به ترتيب زماني روزهاي نزديكتر و ديرتر تنظيم كنيد. و از زمانهاي بين كلاسها براي مطالعه استفاده كنيد. بهر حال در فواصل بين كلاسها، در محوطه دانشگاه وقتتان مي گذرد پس چرا براي مطالعه از اين فرصتها استفاده نكنيد؟ مواجهه با واقعيات: (صرفنظر از جزئيات) يك ساعت داخل دانشگاه و دو ساعت خارج از آن وقت تلف مي شود. بسته به زماني كه كسب مي كنيد اين برنامه مي تواند بسيار متنوع و متغير باشد. اگر زمان كافي براي مطالعه نيابيد، شانس كسب نمرات بالا، كاهش مي يابد. سرگرمي هاي فكري:
خرد كردن تكاليف
رئيس خودتان باشيد: كارها را برنامه ريزي كنيد.
شما يك ماشين نيستيد.
براساس اهميت الويت بندي كنيد.
يكي از كليدهاي موفقيت در هر كاري پافشاري و ثابت قدمي است. وقتي كه فهميديد كه دقيقاً چه كاري مي خواهيد انجام دهيد، ناگهان در برابر خود فهرست بزرگي از كارهايي مي بينيد كه بايد انجام دهيد و معمولاً در آغاز شور و شوق بيشتري براي انجام كارها وجود دارد ولي براي موفقيت درست زماني است كه شور و شوق شما كم مي شود يك چيز ديگر هم احتياج داريد و آن پافشاري در انجام كارهاست. سماجت همانند يك عضله است هر چه بيشتر تقويت شود قوي تر مي شود. به علاوه شما هم قوي تر شده ايد و مهارتها و تجارب بيشتري بدست آورده ايد. پس به موفقيت نزديكتر شده ايد. در راه رسيدن به هدف هميشه موانعي ايجاد مي شوند كه در برخورد اول عبور از آنها غير ممكن به نظر مي رسد. اين موانع را به عنوان قسمتي از زندگي خود فرض كنيد. فرض كنيد شغل شما پايداري در پيمودن مسير براي عبور از اين موانع است. اگر اين موانع در زندگي شما وجود نداشتند شانسي براي به مبارزه طلبيدن خود نداشتيد. و زمانيكه به موفقيت مي رسيديد ديگر شيريني آن موفقيت را نمي چشيديد. هدف خود را تبديل به يك مبارزه يا رقابت كنيد. اگر در زندگي افراد موفق مطالعه كرده باشيد متوجه مي شويد كه اكثريت آنها بيشتر با شكست مواجه شده اند تا با موفقيت. ولي آنها يك تفاوت اساسي دارند و آن پافشاري در رسيدن به هدف است. هر بار كه فرد موفق به مانعي برخورد مي كند يا شكست مي خورد دوباره باز مي گردد و باقدرت بيشتر ادامه مي دهد. و در نهايت به آن موفقيت بزرگ مي رسد. بله در پشت هر موفقيت بزرگ شكستهاي كوچك و بزرگي وجود دارند كه آن فرد اگر در راه خود ثابت قدم نبود و بعد از هر كدام از آن ناكامي ها متوقف مي شد اكنون صاحب چنين موفقيتي نبود. به عنوان مثال والت ديزني 302 بار براي پروژه اول خود از طرف سرمايه گذاران جواب رد شنيد ولي هر بار از نو شروع كرد. اين پافشاري و سماجت در رسيدن به هدف سبب شده كه هنوز پس از سالها ميلياردها نفر از برنامه هاي ديزني لذت ببرند و طرفدار آن باشند. كلنل ساندرز براي بدست آوردن بهترين دستور پخت جوجه سرتاسر ايالات متحده آمريكا را رانندگي كرد و در 1009 تا از آن رستورانها آن چه را كه مي خواست نيافت ولي اكنون مرغ سوخاري او در تمام دنيا طرفدار دارد. بايد توجه داشته باشيد كه روشهاي خود را هميشه مورد ارزيابي مجدد قرار دهيد چون هميشه راه بهتري وجود دارد. اگر كاري را اشتباه انجام داده ايد. اكنون وقت تغيير روش است. با هر بار بازنگري كار خود چيزهاي جديدي مي آموزيد. و راه جديدتري براي رسيدن به هدف پيدا مي كنيد. امروز روزي است كه بايد سفر خود را آغاز كنيد. از سماجت و پافشاري امروز براي موفقيت فردا استفاده كنيد.
![]() احتمالا بزرگترين مساله پيشروي شما در زندگي مقابله با ترس و پرورش شجاعت است. ترس همواره بزرگترين دشمن بشر بوده و هست. روانشناسان معتقدند احساس ترس و نه واقعيتي كه از آن ميترسيم عامل اضطراب، غم و ناراحتي است.
هنگامي عادت شجاعانه رفتار كردن و اعتماد به نفس كامل را در خود ايجاد ميكنيم دنيايي از امكانهاي جديد پيشروي ما بهوجود ميآيد. صرفا تصور كنيد اگر از هيچ چيز در تمام جهان هراسي نداشتيد. جرات انجام چه كارها و داشتن چه روياهايي را داشتيد؟
ايجاد عادت رفتار شجاعانه خوشبختانه عادت رفتار شجاعانه درست شبيه هر عادت ديگر، از طريق تكرار آموختني است. براي ايجاد آن شجاعتي كه ما را قادر ميسازد با افتوخيزهاي اجتنابناپذير زندگي مقابله كنيم ضروري است دائما با ترسهايمان روبهرو شده و بر آنها غلبه كنيم. اين يك فرآيند مداوم است. تصور نكنيد زماني ميرسد كه ديگر هيچ هراسي نخواهيد داشت. نقطه آغازين غلبه بر ترس و ايجاد شجاعت، نگاه به عواملي است كه ما را در معرض ترسيدن قرار ميدهند. عامل اصلي و ريشهاي اكثر ترسها، شرطي شدن در دوران كودكي است كه معمولا با انتقادهايي تخريبكننده همراه بودهاند. اين عامل معمولا باعث ميشود ما دچار دو نوع اصلي ترس شويم: ترس از شكست كه باعث ميشود ما دائما به خود بگوييم «من نميتوانم، من ميتوانم» و ترس از طرد شدن كه ما را وادار ميكند دائما به خود بگوييم «من بايد، من بايد». ترسهاي ما قادرند ما را فلج كنند و نگذارند در مسير اهداف و روياهايمان اقدامي سازنده انجام دهيم.
هرچه بيشتر بدانيد كمتر خواهيد ترسيد ترس همچنين حاصل جهل است. هنگامي كه اطلاعات ما محدود است، شك بر ما مستولي ميشود. نگران ميشويم و اطمينانمان را نسبت به نتيجه اقدامات خود از دست ميدهيم. ندانستن باعث ميشود از تغيير و ناشناختهها بترسيم و هيچ چيز متفاوت يا جديدي را امتحان نكنيم. اما عكس اين موضوع نيز صادق است. اقدام به جمعآوري اطلاعات بيشتر و دقيقتر درباره موضوعي خاص بر ميزان شجاعت و اطمينان ما ميافزايد. اين را ميتوانيد در حوزههايي از زندگي خود كه هيچ ترسي در آنها نداريد چون ميدانيد چه ميكنيد، ببينيد. در اين حوزهها احساس ميكنيد شايستگي و توانايي مقابله با هر رويدادي را داريد.
------------------------------------------------------------ براي ايجاد آن شجاعتي كه ما را قادر ميسازد با افتوخيزهاي اجتنابناپذير زندگي مقابله كنيم ضروري است دائما با ترسهايمان روبهرو شده و بر آنها غلبه كنيم. اين يك فرآيند مداوم است. تصور نكنيد زماني ميرسد كه ديگر هيچ هراسي نخواهيد داشت ------------------------------------------------------------
ترسهاي خود را تحليل كنيد پس از آنكه عوامل اصلي ترسهاي خود را يافتيد، بايد به تعريف و تحليل عيني ترسهاي شخصيتان بپردازيد. در بالاي يك صفحه سفيد بنويسيد: «من از چه چيزهايي ميترسم؟» بهياد داشته باشيد كه تمام انسانها از چيزي ميترسند. كاملا طبيعي است كه درباره امنيت جسمي، احساسي و مالي خود و كساني كه دوستشان داريد نگران باشيد. فرد شجاع كسي نيست كه اصلا نترسد. همانطور كه مارك تواين گفته: «شجاعت مقاومت در برابر ترس و تسلط بر آن است نه فقدان ترس.»
اقدام عملي تهيه فهرست ترسهاي خود را با نوشتن همه عوامل كوچك و بزرگي كه باعث ترس و اضطراب شما ميشوند آغاز كنيد. به آن بخشهايي از شغل يا زندگي شخصي خود فكر كنيد كه ترسها باعث شده در آنها پيشرفت نكنيد يا در وضعيتي باقي بمانيد كه از آن خشنود نيستيد. سپس ترسها را به ترتيب اهميت مرتب كنيد. با خود قرار بگذاريد هر روز حداقل يكي از كارهايي را كه از آن هراس داشتيد انجام دهيد. بر اطلاعات خود در حوزههايي كه ميترسيد بيفزاييد.
![]()
1) بدانید که کنترل هیچ چیز در دنیا به جز خودتان در دست کسی نیست. خودتان تنها چیزی هستید که کنترل کامل روی آن دارید. وقتی این مسئله را درک کنید، و براساس آن دیدگاه و عملکردهایتان را تغییر دهید، زندگیتان بیش از پیش آرام خواهد شد. وقتی سعی می کنید آدم های دیگر یا موقعیت هایی که فرای کنترل شماست را کنترل کنید، فقط زمانتان را هدر می دهید و بر آشفتگی زندگیتان اضافه می کنید. 2) برخی روابطتان را قطع کنید و روابط جدید ایجاد کنید. این کار چندان ساده نیست اما اگر زندگی آرامی می خواهید، باید اینکار را انجام دهید. در زندگی اکثر ما یکی دو نفر هستند—یا شاید هم بیشتر—که تاثیر چندانی روی زندگیمان ندارند. البته این به معنی پیدا کردن دوستانی که هیچ کاری برایتان نکرده اند نیست. موضوع این نیست که این افراد چه کاری برای شما انجام داده اند. مسئله این است که از نظر احساسی چه کمکی به شما کرده اند و چقدر سطح انرژیتان را بالا برده اند. منظور ما دوستانی است که مشکلات بیشماری در زندگیشان دارند و هربار که شما را می بینند فقط درمورد آن مشکلات منفی بافی می کنند. قطع رابطه با افراد کار سختی است. در برخی موارد نمی توانید آنها را کاملاً از زندگیتان خارج کنید اما می توانید میزان رابطه تان را محدود کنید که کنترل آن کاملاً در دست خودتان است. می توانید این افراد را با دیگرانی جایگزین کنید که به رابطه و زندگیتان ارزش میدهند و مطمئن باشید که خودتان هم تعجب می کنید سطح انرژیتان، آرامش خاطرتان، خوشبختیتان و زندگیتان به طور کل بعد از این جابجایی چه تغییر شگرفی می کند. 3) درهم و برهمی زندگیتان را کمتر کنید. این به آن معنی نیست که همه وسایلتان را بیرون بریزید. نه، منظورمان این است که کمدها، طبقه ها و اثاثیه منزل و محل کارتان را مرتب کنید. در این مرتب کردن خودتان را از شر هر چیزی که به دردتان نمی خورد، لازم ندارید، استفاده نمی کنید و می توانید به راحتی بدون آن زندگی کنید خلاص کنید. می توانید این وسایل را به دیگران ببخشید، بفروشید یا در سطل آشغال بریزید. 4) اگر در روابط شخصیتان اختلافاتی دارید و هنوز از آن ناراحتید، رابطه تان را بهبود بخشید. بروید و با فرد مورد نظر صحبت کنید و احساستان را با او در میان بگذارید. اگر لازم باشد، عذرخواهی کنید و بخشش بخواهید یا از طرفتان معذرت خواهی طلب کنید و او را ببخشید. اگر آن رابطه ارزش نگه داشته شدن را داشته باشد، مطمئن باشید که می توانید آن را حفظ کنید. درغیراینصورت موجب ایجاد ناسازگاری و اختلاف می شود که بعد مجبور می شوید آن را قطع کنید. 5) بودجه و خرج و مخارجتان را از نو ارزیابی کنید. پول همه چیز را خیلی پیچیده می کند و برایتان آرامش نمی آورد. از قدیم گفته اند که پول خوشبختی نمی آورد اما لزوماً این جمله صحیح نیست. اگر نتوانید اجاره خانه را پرداخت کنید و صاحبخانه بیرونتان کند، خوشبخت خواهید بود؟ مسلماً نه. اگر نتوانید هزینه تحصیلات فرزندانتان را فراهم کنید، خوشبخت خواهید بود؟ نه. اگر نتوانید قبض ها و مالیات ها را پرداخت کنید، سالی یکبار به مسافرت بروید یا برای فرزندانتان لباس نو بخرید خوشبخت خواهید بود؟ معلوم است که نه. پول برایتان امنیت و راحتی می آورد و نقش خیلی مهمی در خوشبختی کلی ما دارد. خرج و مخارج های غیرضروری را قطع کنید و پول بیشتری پس انداز کنید. دنبال شغل های پردرآمدتری باشید و مطمئن شوید که امنیت مالی خانواده فراهم باشد. 6) خودتان را ببخشید. به اشتباهات گذشته تان فکر کنید. ببینید کجای کارتان غلط بوده است و خودتان را ببخشید و بعد آن را به کلی از مغزتان بیرون کنید. ما از اشتباهاتمان درس می گیریم اما این به آن معنی نیست که باید همیشه این اشتباهات را در ذهنمان نگه داریم. همه ما انسانیم و حتی باهوش ترین انسانها هم اشتباه می کنند. پس خودتان را ببخشید و به زندگی ادامه دهید. 7) اخبار را خاموش کنید. مطمئناً نیاز دارید از آنچه که در دنیا می گذرد مطلع باشید. اکثر ما هر روز و گاهاً هر ساعت در پی اخبار جدید هستیم. از اینترنت استفاده کنید و از سرویس هایی مثل گوگل بخواهید که اخبار را به ایمیلتان پست کنند. فقط یک یا دو بار در هفته به سراغ این اخبار بروید و آنها را مطالعه کنید و دقت کنید که این زمان اصلاً عصرها نباشد که می خواهید خستگی آن روزتان را برطرف کنید. 8) برای هر هفته تان برنامه ریزی کنید. تا آنجا که در توانتان است آن برنامه را کامل جلو ببرید اما این را هم باید بدانید که بعضی اوقات لازم است که برنامه تغییر کند. اوقات فراغتتان را مشخص کنید و برنامه ریزی کنید که در آن اوقات سرگرمی های محبوبتان را انجام دهید. 9) استفاده از تکنولوژی را در زندگیتان محدود کنید. تکنولوژی آرامش نمی آورد. کامپیوتر بااینکه خیلی معصوم به نظر می رسد اما وقتی قرار باشد همه روز با انگشت روی دکمه های بزنید چندان معصوم نیست. اگر کمی درمورد آن فکر کنید، کاری طاقت فرسا به نظر می رسد. عادت کنید که کامپیوتر، تلویزیون، و تلفن همراه را خاموش کنید و با آرامش خیال بیرون بروید و از زندگیتان لذت ببرید. 10) برای خودتان وقت بگذارید. خیلی ها اهمیت این مسئله را فراموش می کنند. وقتی زمانی را فقط مخصوص خودمان کنار بگذاریم و هیچ چیز دیگری ذهنمان را به خود مشغول نکند، می توانید به رویاها و آرزوهایمان فکر کنیم و از آن لذت ببریم و ریلکس شویم. این بالاترین آرامش را نصیبتان می کند. در هیاهوی دنیای امروز، زندگی همانقدر پیچیده می شود که خودتان بخواهید. این به خودتان بستگی دارد که چه چیزهایی را در زندگیتان قبول کنید، اینکه دنیا را چطور ببینید و درمورد کارهای خودتان چه فکری بکنید. اما باوجود همه هرج و مرج ها می توانید آرامش را به زندگیتان برگردانید.
مرد جوانی در آرزوی ازدواج با دختر ِ زیباروی کشاورزی بود. به نزد کشاورز رفت تا از او اجازه بگیره. کشاورز براندازش کرد و گفت: پسر جان، برو در آن قطعه زمین بایست. من سه گاو نر رو یک به یک آزاد میکنم، اگر تونستی دم هر کدوم از این سه گاو رو بگیری، میتونی با دخترم ازدواج کنی. مرد جوان در مرتع، به انتظار اولین گاو ایستاد. در طویله باز شد و بزرگترین و خشمگینترین گاوی که تو عمرش دیده بود به بیرون دوید. فکر کرد یکی از گاوهای بعدی، گزینه ی بهتری باشه، پس به کناری دوید و گذاشت گاو از مرتع بگذره و از در پشتی خارج بشه. دوباره در طویله باز شد. باورنکردنی بود! در تمام عمرش چیزی به این بزرگی و درندگی ندیده بود. با سُم به زمین میکوبید، خرخر میکرد و وقتی او رو دید، آب دهانش جاری شد. گاو بعدی هر چیزی هم که باشه، باید از این بهتر باشه. به سمتِ حصارها دوید و گذاشت گاو از مرتع عبور کنه و از در پشتی خارج بشه. برای بار سوم در طویله بار شد. لبخند بر لبان مرد جوان ظاهر شد. این ضعیف ترین، کوچک ترین و لاغرترین گاوی بود که تو عمرش دیده بود. در جای مناسب قرار گرفت و درست به موقع بر روی گاو پرید. دستش رو دراز کرد... اما گاو دم نداشت!.. زندگی پر از فرصت های دست یافتنیه. بهره گیری از بعضی هاش ساده ست، بعضی هاش مشکل. اما زمانی که بهشون اجازه میدیم رد بشن و بگذرن (معمولاً در امید فرصت های بهتر در آینده)، این موقعیت ها شاید دیگه موجود نباشن. برای همین، همیشه اولین شانس رو دریاب!..............
|
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |